بالاخره برف اومد
يه روز زمستوني كه از خواب بيدار شديم ديديم بلهههههه و هورا بالاخره بعد چندسال يه برف حسابي اومد و من سريع بساط كله پاچه را به راه كردم كه شما هم دوست داري و كلي از پنجره خونه بيرون را نگاه ميكردي چون خيلي سرد برد بيرون نبردمت ...